یک ستاره رودئو و یک پرورش‌دهنده اسب کهنه کار می‌کند تا پسر جوان مردی را به خانه بیاورد و از مادر الکلی‌اش دور کند. سوارکار در سفرشان رستگاری پیدا می کند و به پسر می آموزد که مرد خوب بودن چیست.